پراکنده گویی های روزمره

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

عجیبه عجیب. یه پست اینستاگرام دیدم و پرت شدم به حال و هوای سه/چهار سال قبل. تقریبن اولِ اولِ دانشگاه. حس های اون موقع ام رو کاملن یادمه و چقدر برام جالبه تغییرات اون حس ها در گذر زمان. من می تونم تک تک لحظه هایی که گذشته و اون حال و هوا رو توصیف کنم. اصن چقدر دنیای شگرفیه حقیقتن. بیشتر از همه یاد فکرام تو قطار افتادم که برمی گشتم خونه. اون فکرا خیلی عجیب بودن! و شگرفیش اینه که احتمالن فکرای این چند وقته برام چند سال دیگه چقدر عجیب باشن. شاید اصن عجیب واژه خیلی خوبی نباشه. من دوست دارم به فکرای چند سال پیشم، لیبل خالص و ساده، زیبا و صادقانه بزنم حتی و زیباترین پارت داستان از نظر من اینه که هیچ وقت با هیچ کس به اشتراک گذارده نشدن!

یه سری چیز میز هم سرچ کردم. به نظرم هر دو سه روز یه بار بیام این چیز میزا رو ببینم تا موتیویتد باقی بمونم این روزا. به هرحال گاهی همین چیزای کوچیکن که نمی زارن رشته گسسته بشه! یعنی به مرز گسسته شدن می رسه ها ولی خب گسسته نمی شه و چقدر زیباست.

حرف خیلی خاصی نداشتم مثل همیشه. خواستم یکم با کیبورد تایپ کنم حالم بهتر بشه:)

  • ACH

1

بعضی وقتا حس می کنم دیگه نمی کشم. قلبم به سختی فشرده می شه. می خواد از جاش دربیاد. نفسم بالا نمیاد. امروز بعد مدت ها گریه کردم. دلیلش چی بود؟ نمی دونم. کلی چیز کوچیک کوچیک ناراحت کننده که رو هم جمع شدن و اولین ترشهلد رو رد می کنن و بعدشم اشکت سرازیر می شه. بدترین قسمتش اینه که نمی زارن درست سوگواری کنی. همش می خوان در همون لحظه نزارن گریه کنی. مگه بده گریه کردن؟ مگه مرد نباید گریه کنه؟ مگه گریه آدمو سبک نمی کنه؟ البته که من حس می کنم سبک نشدم. یعنی شدم ها ولی همش چند میلی گرم!

اینجا بنویسم که یادم باشه موقع گریه کردن دوستام راحتشون بزارم تا درست سوگواری کنند و این مرحله رو درست پشت سر بگذارن. بعدشم این حس اطمینان رو داشته باشن و بدونن که من همیشه هستم که بیان باهم صحبت کنیم و فکرامون رو هم بریزیم که به مشکل غلبه کنیم.

2

خب جالبه! دارم تو ذهنم فلان اتفاق رو مرور می کنم و می بینم مثلن فلان روز اردیبهشت بوده. بعد می بینم چند روز از اون موقع گذشته و بعد می بینم مثلن دوتا بازه همونقدری دیگه باید بگذره که موعدش برسم و این خیلی بده! اگه می تونستم یه کاری کنم که زمان رو فشرده تر کنم و یه جوری که طولانی به نظر نیاد خیلی خوب بود. اصن کاش می شد تو زمان سفر کرد. اصلن یه چیز دیگه بهمون چند تا کوپن بدن که بتونیم انتخاب کنیم چه برهه هایی رو زودتر بگذرونیم و چه برهه هایی رو دیرتر و زمانو نگه داریم. این از همه بهتره. هرکی یه سری فرصت محدود داره که باید به بهترین شکل ممکن ازشون استفاده کنه.

3

تنها چیزی که الان حوصله اشو واقعن واقعن ندارم، اون مقاله کذاییه. فک کن باز استادم می خواد دوباره کامنت بده و من اصلاح کنم! بابا ول کن دیگه. همین خوبه. من الان حوصله ندارم. از دروغ بهت گفتم اوکیه. من الان کلی کار دارم و البته هیچ کاری هم ندارم! تو که نمی دونی معنی این چیه. من حالم خوب نیست. در شرایط روانی درستی نیستم. خوشی های کوچیک نداره زندگیم. خسته و درمانده ام. آینده نامعلوم تر از همیشه است.

4

لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟

  • ACH

1

از نظر من مثل یه تئاتر یا فیلم می مونه. یه نقشی به ما محول شده که بازی کنیم. حالا فارغ از بازی بقیه، وظیفه ما اینه که اون نقش رو به بهترین صورت بازی کنیم. حتی اگه نقشش کوتاهه. حتی اگه سیاهی لشکریم.

2

امروز اخبار رو که باز کردم، خبر اون قتل رو دیدم. قلبم حقیقتن جریحته دار شد. داشتم به همه اتفاقات مشابه در اسکیل های مختلف فکر می کردم که رخ می ده. تا کی قراره این جور موضوعات تو این کشور وجود داشته باشه؟ چه کسانی مسئول بروز چنین فجایعی هستند؟

اون شب که با بچه ها رفتیم و مغزهای کوچک زنگ زده رو ببینیم و سر اون سکانس که خواهره رو خفه کردن، خشک شدم. اون شب هم درست خوابم نبرد.

3

به نظرم بهتره به اپروچ چندساله ام اعتماد کنم. شاید امید سودش کمه ولی مهم اینه که خیلی سیف هست و این خیلی مهمه. اپروچ دیگه می دونی چطوریه؟ امید سودش بیشتر نیست به نظرم و ریسکش هم زیاد تره! کدوم احمقی اپروچ دوم رو انتخاب می کنه؟ امیدوارم احمق نشم!

4

این وبلاگ درسته مطلب ارزشمندی نداره و فکر کنم خواننده ای هم نداره که بشناسمش اما اما برای من مثل یه کلبه تو یه جای دورافتاده می مونه. خیلی دوستش دارم. از همه موجودیت های دیجیتال دیگه ام بیشتر.

5

من دوست داشتم بیشتر و بیشتر بتونم بدون تعلق و غیر وابسته زندگی کنم. عدم تعلق به هیچ موجودیت دنیایی و چه زیبا در آیه 64 سوره عنکبوت می فرماید که

وَمَا هَٰذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ

 

  • ACH