پراکنده گویی های روزمره

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

1

احساس استیصال می کنم. تامین بدیهی ترین نیازهای بشر اینجا ناممکن شده. اینترنت چندروزه قطع شده و دیروز برای پیدا کردن یه مقاله دو ساعت کل هاردم رو زیر و رو کردم به این امید که قبلن دانلودش کرده باشم. اینکه تو خبرها می بینم یه نفر گفته وصل شدن اینترنت قطعیه حالم رو بد می کنه! اصن فرض امکان قطع دائمی اش باید به عقل خطور نکنه نه اینکه یه نفر بیاد تکذیبش کنه! خاک برسرمون که مشکلمون همچنین چیزیه!

2

عصرایران رو باز می کنم. دومین خبر پربازدیدش تا ظهر امروز در این شرایط، پناهنده شدن یک ایرانی برای درمان آلت تناسلیه!

3

از خرداد تا همین چند روز پیش بود که عضو هیچ کانال خبری ای نبودم. هیچ سایت خبری و روزنامه ای رو نمی خوندم. این باعث شده وقت بیشتری داشته باشم و فقط تو دوماه اخیر چهارتا کتاب خونده باشم که برای من آمار بسیار خوبیه. این چند روز و با توجه به محدودیت های دسترسی تنها چیزی که از وبگردی حاصلم شده، گشتن چند وبسایت خبریه که چیز زیادی هم ازشون دستگیرم نمیشه! نه اینکه قبلن می شده ولی به نسبت قدیم منظورمه !

4

دیدم امروز پرفسور رضا فوت شده. قیافش رو که نگاه می کنم سرزنده بودن و روحیه داشتن تو سن بالا مشهوده. چیزی که امروزه یافت کردنش بیشتر از هر وقت دیگه دشوار شده.

  • ACH