پراکنده گویی های روزمره

پراکنده گویی های روزمره 16

سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۳۰ ب.ظ

1

از نظر من مثل یه تئاتر یا فیلم می مونه. یه نقشی به ما محول شده که بازی کنیم. حالا فارغ از بازی بقیه، وظیفه ما اینه که اون نقش رو به بهترین صورت بازی کنیم. حتی اگه نقشش کوتاهه. حتی اگه سیاهی لشکریم.

2

امروز اخبار رو که باز کردم، خبر اون قتل رو دیدم. قلبم حقیقتن جریحته دار شد. داشتم به همه اتفاقات مشابه در اسکیل های مختلف فکر می کردم که رخ می ده. تا کی قراره این جور موضوعات تو این کشور وجود داشته باشه؟ چه کسانی مسئول بروز چنین فجایعی هستند؟

اون شب که با بچه ها رفتیم و مغزهای کوچک زنگ زده رو ببینیم و سر اون سکانس که خواهره رو خفه کردن، خشک شدم. اون شب هم درست خوابم نبرد.

3

به نظرم بهتره به اپروچ چندساله ام اعتماد کنم. شاید امید سودش کمه ولی مهم اینه که خیلی سیف هست و این خیلی مهمه. اپروچ دیگه می دونی چطوریه؟ امید سودش بیشتر نیست به نظرم و ریسکش هم زیاد تره! کدوم احمقی اپروچ دوم رو انتخاب می کنه؟ امیدوارم احمق نشم!

4

این وبلاگ درسته مطلب ارزشمندی نداره و فکر کنم خواننده ای هم نداره که بشناسمش اما اما برای من مثل یه کلبه تو یه جای دورافتاده می مونه. خیلی دوستش دارم. از همه موجودیت های دیجیتال دیگه ام بیشتر.

5

من دوست داشتم بیشتر و بیشتر بتونم بدون تعلق و غیر وابسته زندگی کنم. عدم تعلق به هیچ موجودیت دنیایی و چه زیبا در آیه 64 سوره عنکبوت می فرماید که

وَمَا هَٰذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ

 

  • ACH

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی