پراکنده گویی های روزمره

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

وقتی گوهرشادی نوشت به "همین سادگی تمام شد!"،

وقتی حسین نوشت "دیگه به پایان رسیدم"،

وقتی امیرحسین نوشت "اینجا یه زمانی رونق داشت"،

وقتی اسماعیل نوشت: "هرچه که هست، بگذریم. خدانگهدار"،

وقتی سینا دیگه هیچ وقت وبلاگشو آپدیت نکرد،

وقتی ...

مثل همه ی اونها، اینجا هم تموم شد.

 

شاید که آینده از آن ما ...

  • ACH

من ناراحت، ناامید و نگرانم.

  • ACH

1

فقط داریم نگاه می کنیم و این بین روزهای جوونی ما هست که داره تلف میشه!

اون توئیت حافظ سایه ها رو خیلی دوست داشتم. این بود:

از بچگی خیلی تاریخ دوست داشتم. می‌نشستم ساعت‌ها تو اتاقم شرح اتفاقات و جنگ‌ها از هخامنشیان تا صفویان رو می‌خوندم و غرق می‌شدم درش. ولی الان حس می‌کنم اون دید داستانی و روایی کامل نبود. اون روایت‌ها بین سطوری داشت از زندگی و خیلی اوقات رنج کلی آدم که اصلاً به نگارش درنیومده...

 

2

یه سری نقطه ها هستن که بی بازگشتن. یعنی هیچ جوره دیگه نمی شه به قبلش برگشت. هیچ جوره نمیشه درستش کرد و من حس می کنم هر روزی که داره می گذره، یه نقطه بی بازگشت جدید توسط اینا فتح میشه!

3

دیشب احساس نا امیدی مطلق بهم حاکم شده بود. خسته شدم. از اینکه امکان جوونی ازم سلب شده. اینکه محکوم شدیم به این وضعیت و باید جون بکنیم ازش خارج بشیم. ته تهش هم احساس رضایت نخواهیم کرد. خاورمیانه واقعن جای بدیه. سراسر بدبختیه.  باید برای پایین ترین سطوح هرم مازلو هم بجنگی و این خسته کننده است.

4

البته همچنان دیدگاه من جنگیدن برای زندگیه. من تا سرحد توانم براش خواهم جنگید. نمی ذارم روزهایی مثل امروز که سراسر ناامیدی و کار نکردن و ترس بود، بر آینده چیره بشن.حتی آرزو نمی کنم که کاش این روزا سریع تر بگذره. من می خوام رس زندگی رو بکشم.

  • ACH